قصه خروج از قصه و بازگشت به قصه ، سبکی است که مولانا نا خودآگاه برای سرودن مثنوی انتخاب کرده است و از ابتدا تا انتهای اثرش آن را به کار می گیرد . خروجها و گریزهای دائمی که در طول قصه ها اتفاق می افتد ، در کنار عواملی چون کثیرالوجهی اندیشه ها ، رمزگرایی ، هنجارشکنی ، حرکت تداعی مدار ، تناقض زبانی ، تناقض طولی انگار و ... فهم مثنوی را دشوار کرده است . و باعث شده است محققان درباره این اثر بعضاً این گونه ابراز نظر کنند : « در مثنوی رشته های انگیزه های گوناگون در هم پیچیده ، چنان کلاف در همی پد ...